سلامت خانواده

چگونه عمل جراحی تیروئید 5 دقیقه ای منجر به مرگ اواخر هاتامیپور شد؟

Ruqia Hatamipour ، یک فعال گردشگری ، دچار عوارض شدیدی شد و پس از یک عمل به ظاهر ساده در یک هتل بیمارستان در تهران به دلیل آنچه خانواده نامیده می شوند ، درگذشت. داستانی که اکنون با شکایت خانوادگی به یک پرونده قضایی تبدیل شده است.

Tasnim در یک خبرنامه نوشت: پنجشنبه ، 30 اوت ، دفتر کلانتر SUNI از مرگ یک زن شش ساله در بیمارستان به نام Ruqia Hatamipour ، یک فعال توریست ، با تلفن تماس گرفت و از محقق قتل پایتخت استفاده کرد.

در طی تحقیقات قضایی ، خانواده وی شکایتی را به کارمندان شکست پزشکی ارائه دادند و جسد آن مرحوم برای معاینات دقیق تر به پزشکی پزشکی قانونی منتقل شد و این پرونده توسط محقق قتل به دادستان منطقه برای تحقیقات تخصصی ارجاع شد.

در همین راستا ، مدیر ، فرزند فقید مرگ بیمار ، این داستان را توصیف کرد: این داستان از زمانی آغاز شد که غده تیروئید مادرم در دستگاه تنفسی او مطرح شد و آنها در طول فعالیت های ساده مانند چند متر نفس می کشیدند. ما ابتدا با یکی از پزشکان پیشرو مشورت کردیم. تیم پزشکی اعلام کرد که خطر عمل جراحی زیاد است و مادر ترجیح می دهد در صورت امکان با دارو یا روش های دیگر منتظر روشهای کمتری باشد. سرانجام ما به پزشک دیگری معرفی شدیم. من شخصاً به همراه مادرم و تمام مدارک پزشکی به او رفتم و گفتم که آمبولی می تواند انجام شود. تنها نگرانی ما این بود که آیا روش “آمبولیزاسیون” خطرناک بود. پزشک به ما اطمینان داد که هیچ عارضه خطرناکی ندارد و مانند آنژیوگرافی است. یک عمل کوتاه مدت با یک شب در بیمارستان بستری است و مشکلی ایجاد نمی کند. بر این اساس ، مادرم به این دلیل پذیرفته شد. تاریخ عمل یکشنبه ، 19 اوت بود. این عملیات در یک هتل بیمارستان خصوصی در منطقه تهران انجام شد. این انتخاب ما نبود ، بلکه به این دلیل که تیم پزشکی پزشک در آنجا کار می کرد ، آن مرکز انتخاب شد.

وی گفت: “مادرم وارد بخش شد و لباس هایش را پوشید و سرم به هم وصل شد.” بین پنج تا شش ساعت ، مادر به اتاق عمل منتقل شد. من در اتاق منتظر بودم که ناگهان در بهبودی تماس گرفتند و گفتند: “در حین عمل ، مشکلی در رگ های مغز وجود داشت ، اما کنترل می شد.” وقتی وارد بخش ریکاوری شدم ، مادرم را دیدم و فهمیدم که این نیمه هشتم است و فقط نام من نامشخص بود. وی چندین بار استفراغ شده است و گفت که تجهیزات مکش در این منطقه در دسترس نیست و باید به طبقه دوازدهم منتقل شود. مادر به طبقه 5 منتقل شد ، اما آگاهی او هنوز رو به کاهش بود. دو ساعت بعد ، اوضاع تغییر نکرد.

وی ادعا كرد: آنها MRI را ساعت 9 یا 6 بعد از ظهر گرفتند. این متخصص مغز و اعصاب از مادر بازدید کرد و گفت سکته مغزی رخ داده است. از آن زمان به بعد ، مادر در همان بخش در طبقه 5 که ICU بود در بیمارستان بستری شد. روز بعد آنها گفتند که تیم بیهوشی درباره آن صحبت شده است و احتمالاً این دارو به دلیل این دارو ایجاد شده است و سکته مغزی رخ نداده است ، اما مطمئناً ما تصاویر MRI را به چند پزشک دیگر در بیمارستان های دیگر نشان دادیم و همه این سکته مغزی را تأیید کردیم و گفتند که متأسفانه به دلیل زمان سکته مغزی. سطح آگاهی مادر نیز بسیار کاهش یافت.

وی ادامه داد: “بعد از چند روز ، مادر توانست کمی چشم باز کند و با علائم ساده مانند چشمک زدن یا اندام محدود ارتباط برقرار کند.” متأسفانه ، به دلیل شرایط جدی و رد بیمارستانهای دیگر ، امکان انتقال به مراکز دیگر پزشکی امکان پذیر نبود. در عین حال ، متأسفانه ، خود بیمارستان مشکلات زیادی داشت. از جمله عدم تهویه مناسب. هیچ تهویه مناسبی در ICU وجود نداشت ، جایی که مادرم به مدت 7 روز در بیمارستان بستری شد. فقط سه هوادار بودند و پنجره ها باز بودند. همین شرایط باعث شد که وی در روز ششم آلوده شود و تب 2 تا 5 درجه پیدا کند.

مدیر ادعا کرد: در تاریخ 6 اوت ، آزمایش خون از آنها گرفته شد ، جایی که سطح TSH (هورمون تیروئید) در 0.5 بود. پزشک داخلی بیمارستان دارویی با نام “متامازول” آنها را بدون بررسی سایر موارد تجویز کرد. همین موضوع ، همراه با عفونت ، باعث شد مادرم آریتمی قلبی داشته باشد. این آزمایش از اول اوت تا شب مرگ تکرار نشده است. از طرف دیگر ، به دلیل این عفونت و شرایط ، میزان اکسیژن موجود در خون وی کاهش یافته است. اگرچه من رضایت داده ام که از طریق معده نفس بکشم یا از لوله استفاده کنم ، اما این کار به موقع انجام نشده است. این امر باعث شد بدن به اندازه کافی آب و مواد مغذی به دست نیاورد ، سطح سدیم خون افزایش یافت و با داروهایی که داده بودند ، این بیماری تشدید شد. از طرف دیگر ، به دلیل آگاهی کم ، بیمار مجبور به حرکت هر چند ساعت بود ، اما این اتفاق نیفتاد و مادرم در کمتر از هفت روز دچار زخم تختخواب شد و همه این عوامل دارای دست و پا بود و وضعیت مادرم به سرعت بدتر شد.

وی گفت: “سرانجام ، آنها شبها به ما زنگ زدند و گفتند كه مادر بدتر شده است و دچار سكته قلبی شده و ترمیم شده است ؛ ما بلافاصله به بیمارستان رفتیم ، اما ما در راه تماس بودیم و گفتیم مادرم درگذشت.

پسر مرحوم هاتامیپور ، ادعا كرد كه آنها حتی پس از مرگ جسد را به ما تحویل ندادند ، گفت: “ما باید رضایت خود را امضا كنیم كه هیچ شکایتی نداریم.” ما قبول نکردیم و توانستیم جسد را تحویل دهیم و فقط با نامه ای به پزشکی پزشکی قانونی آن را به پزشکی پزشکی قانونی منتقل کنیم. این بیمارستان خواستار پرداخت حدود 5 میلیون دلار برای معالجه شد. با این حال ، علت رسمی مرگ هنوز اعلام نشده است.

در پایان ، وی گفت: “شکایت ما این است که به ما اطلاعات کتبی یا شفاهی در مورد خطرات احتمالی عمل داده شد و با توجه به اینکه هیچ اضطراری وجود ندارد. اگر حتی یک درصد از احتمال چنین عارضه ای وجود داشته باشد ، ما هرگز راضی نخواهیم شد.

۴۷۲۳۶

منبع:خبرآنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا