سلامت خانواده

دست نویس تکان دهنده متخصصان پرستاری – آژانس خبری مهر | اخبار ایرانی و جهانی

خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی سازمان پرستاری گفت: “وقتی می گوییم پرستاری کار سختی و مضر است ، فکر می کنیم منظور ما این است که نمی توانیم شب بخوابیم و نمی توانیم روزها بنشینیم.” آنها می گویند منظور آنها مضر است که برای چرک ، خون ، آبسه ها ، عفونت و فضای انسان مضر است! بیمار و بیمار مبتلا به بیمار و بیمار به ذهن خود می آیند.

وقتی می گوییم مشاغل سخت و مضر ، منظور ما این نیست که باید ماشین و چسباندن را بر روی سنگ و سختی تحمل کنیم. منظور ما دشواری نه یک حق کوچک ، بدون تبعیض و تفاوت نیست ، نه شب ، نه چرک ، نه آبسه و عفونت. ممکن است بپرسید که آیا این مصیبت ها خون و خون پرستاران را خسته نمی کند ، پس چقدر سخت صحبت می کنید؟ چه چیزی بدن سازی و آلوده کردن زندگی شما را ایجاد می کند؟ در مورد چه ضررهایی صحبت می کنید؟ داستان Khadijeh Asgari را بخوانید تا حساب شغلی خود را بدست آورید.

Khadijeh asgari بیمار من بود. او مانند اکثر دختران شرقی ، چشمان سیاه بلند ، قد بلند و نافذ داشت. نگاه او ملایم و بسیار غم انگیز بود. لگد ، پر از شرم و شعور به عنوان شخصیت همه قبایل.

در دهه شصت شصت و هشتم ، کارآموزی بالینی را شروع کرده بودم. من به عنوان یک کار دانشجویی ، مجبور شدم روند پرستاری را برای خدیجه بنویسم. خانم جلال گفت: نوشتن یک روند پرستاری خوب بسیار مهم است. بیوگرافی را به یاد می آورم. او 5 ساله بود. مادر نبود. او تنها فرزند خانواده بود. او به دلیل تب به بیمارستان آمده بود و سپس مشخص شد که روماتیسم قلب او را گرفته است.

پدر تنها ستاره هفت آسمان خود بود. ماتال و مظلوم. بسیاری از جانبازان اساس انجام هر کاری برای درمان دختر. چشمان او در دهان دکتر قمر ال -هاسان بنگلادشی بود تا چیزی بگوید و او شتاب می گرفت. او سواد داشت ، اما او به اندازه فارغ التحصیل دانشکده های آموزشی می دانست. او دختر 5 ساله خود را در آغوش گرفت و گفت: “یاه جیایر مان” (کبد من کبد من است!) و با کمال تعجب ، او این کار را در دهه هفتاد انجام داد! او از بیرون می گفت ، خدیج چگونه بود؟ او ساعت ها کنار تخت نشست و با خدیج صحبت کرد و با خدیج خندید. دختر و پدر متمایل بودند. یکی راحت ، دیگری امید.

با این حال ، سرنوشت گاهی اوقات بی رحمانه تر از آنچه مردم فکر می کنند است. مریض ، حریف تب روماتیسم نبود. خدیجه یک لوح Pordsolone مشت را مشت می کند ، اما روماتیسم یک قدم برنگشت. این بیماری در حال به دست آوردن قدرت و قوی شدن بود. چنگال روماتیسم آنقدر بزرگ و قوی شد که قلب خدیجه آن را بیرون زد. دختری که درگذشت نیز سقوط کرد. مانند درختی که ریشه های خود را دارد. مرده و محو شد.

یک هفته بعد پدر خدیجه به بیمارستان آمد. پیرمرد پر از پریشانی بود. او روح نداشت. جان از بدنش فرار کرده بود. در زیر آوار غم و اندوه وجود داشت. او گفت من آرزوهای طولانی و طولانی برای این دختر دارم. روزی که او به دنیا آمد ، ما به مادرش قول دادیم که هر سال عروسی و آینده خود را کنار بگذارد.

من شانزده سال است که در قول خودم بوده ام. من یک حساب کاربری به نام خودم باز کرده ام. هر وقت پولم می آمدم ، حساب می کردم. اگر من معامله می کردم و چیز خوبی خواهم بود ، بخشی از معامله را برای این دختر قرار می دادم. حالا که پول دست نخورده باقی مانده است. نمی توانم آن را خرج کنم. من نمی خواهم از شر مادرش خلاص شوم.

او گریه می کرد و گریه می کرد. او گریه می کرد و می گفت که اکنون همه مهر و موم ها و MEL ها به دلیل میراث نامگذاری شده اند. او گفت من می خواهم دستگاهی را برای بیمارستان بخرم و آن را هدیه خدیجه آسگری بنویسم! او پرسید و برای کسب درآمد رفت. روزها گذشت ، اما هیچ خبری از یک مرد وجود نداشت. یک روز عصر آمبولانس نوراباد آمد. آقای شیرخانی ، راننده آمبولانس ، از همان منطقه به پایان رسید! تمام شد! جنازه ای که آنها پایین آوردند پدر خدیجه بود! او اسلحه را زیر چانه قرار داده بود و ماشه و همه!

منظور ما سختی عزاداری بی پایان است. این به معنای زخمی است که کسی را نمی کشد ، اما آنها خوشبختی فرد را می کشند. زخمی که بین زندگی می کشد و نه بهبود نمی یابد و نه می کشد. زخمی که همیشه در بدو تولد است. ضرر ابدی این است که شما در تمام زندگی با خود استراحت می کنید. در خوشبختی ، در شیون ، در خانه ، سفر ، بین و تنها. ناکامی که مانند سوختگی شفابخش است اما در زندگی یک شخص برای همیشه باقی مانده است.

وقتی می گوییم پرستاری سخت و مضر است ، منظور ما خستگی و بی خوابی نیست ، کلمه زخم های مکرر که هنگام دیدن هر دختر 5 ساله تازه تازه است. سختی دیدن پدر مظلوم در بستر دختر ناخوشایند خود است که نمی داند فداکاری برای نجات مردم کافی نیست!

ما از خاطرات عدم خوابیدن خسته شده ایم!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا