آینده اقتصاد ایران پس از مرگ رئیسی چه خواهد شد؟
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، در این پژوهش عوامل موثر بر ثبات جمعیت و حکمرانی از جمله تهدید تنش های داخلی نیز مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس مقاله منتشر شده توسط فوربس، پنج عامل کلیدی تأثیر مرگ رئیس جمهور یا پادشاه یک کشور را بر اقتصاد و بازارهای مالی تعیین می کند:
طرح جانشینی: اکنون جانشین مشخص است یا نیاز به برگزاری انتخابات است؟
ثبات: رئیس جمهور فقید چه مدت در این سمت بود؟ آیا دولت و اقتصاد در دوران تصدی وی از ثبات برخوردار بوده است؟
نظام سیاسی: رئیس جمهور فقید چگونه به قدرت رسید؟ (دموکراتیک، کودتا، موروثی)
ذینفعان: آیا بی ثباتی باعث افزایش ثروت و قدرت یک گروه خاص می شود؟
منابع: آیا کشور از نظر منابع طبیعی غنی است؟ چه کسی این منابع را کنترل می کند؟ (ذینفعان دولتی، الیگارشی ها، سرمایه گذاران)
بسیاری از سرمایه گذاران، از جمله دولت ها و شرکت های خارجی، معتقدند که دولت های متمرکزتر می توانند سطح مناسبی از ثبات را فراهم کنند. البته، اگرچه سرمایه گذاران ممکن است از این شرایط منتفع شوند. البته تمرکز شدید قدرت در نهایت می تواند منجر به نابودی اقتصاد شود. تاریخ مملو از داستان رهبرانی است که به طور ناگهانی و در اوج قدرت درگذشتند. این رویداد غم انگیز می تواند به دلایل مختلفی از جمله بیماری، ترور یا تصادف رخ دهد و در هر صورت فقدان ناگهانی رئیس جمهور کشور تأثیرات عمیق و گاه بی ثبات کننده ای بر کشور و مردم آن خواهد داشت.
نمونه های تاریخی
در اینجا چند نمونه از روسای جمهور که در زمان ریاست جمهوری مرده اند آورده شده است:
انور سادات، سومین رئیس جمهور مصر در سال 1981 ترور شد. مرگ وی در شرایطی رخ داد که کشور با چالش های زیادی از نظر ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه بود. در ادامه با در نظر گرفتن پنج عامل کلیدی، به بررسی برخی از این چالش ها و تاثیر آنها بر روند جانشین پروری می پردازیم.
طرح جانشینی: انتقال قدرت در این کشور به صورت مستقیم و بدون واسطه انجام شد.
ثبات: بی ثباتی های چند ساله اقتصاد و دولت را در شرایط سختی قرار داده بود.
نظام سیاسی: رئیس جمهور فقید با کودتا به قدرت رسید و از طریق انتخابات آزاد انتخاب نشد.
ذینفعان: سهم عمده ای از تولید ناخالص داخلی مصر توسط ارتش و کارمندان دولت جذب شد. بخش خصوصی تحت سلطه الیگارشی یا دولت بود و محیط کسب و کار بسیار محدود و غیررقابتی بود.
منابع: مصر برخلاف همسایگانش از نظر نفت غنی نبود. صنایع آن عمدتاً بر کشاورزی متمرکز بود.
انور سادات در اکتبر 1970 پس از مرگ جمال عبدالناصر، ریاست جمهوری مصر را بر عهده گرفت. ناصر که 14 سال ریاست جمهوری را برعهده داشت (به همراه سادات) پس از خروج انگلیسی ها از کشور، مسئولیت مصر را بر عهده داشت. او با یک کودتا به قدرت رسیده بود که منجر به سرنگونی سلطنت مصر شد.
سادات با امید به رونق اقتصادی قابل توجه پس از جنگ شش روزه 1967، سیاست های اقتصادی جدیدی را برای جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی آغاز کرد. با این حال، سالها تجربه با «سوسیالیسم عربی» در دوران ناصر، دولت را به شدت درگیر مسائل تولیدی و صنعتی کرده بود و این در کنار بهره وری پایین و ناکارآمدی، سودآوری را به شدت کاهش داده بود. سادات با ادامه سیاست های کنترل قیمت و یارانه، اقتصاد را به بحران کشاند و شکاف طبقاتی را عمیق تر کرد. در این میان هزینه های سنگین نظامی نیز سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده بود. علاوه بر این، معاهده صلح با اسرائیل، مصر را با تحریم کشورهای عربی مواجه کرد و عملاً این امید برای بهبود شرایط اقتصادی را به ناامیدی تبدیل کرد.
سادات در اکتبر 1981 ترور شد. پس از او حسنی مبارک به قدرت رسید و بسیاری از سیاست های سادات را دنبال کرد. اگرچه مصر در مقایسه با برخی از همسایگان خود برای سرمایه گذاران جذاب تر به نظر می رسد. اما در نهایت، افزایش نابرابری ها منجر به سرنگونی مبارک در جریان بهار عربی سال 2011 شد.
مثال بعدی، رئیس جمهور سابق نیجریه، اومارو یارادوا است.
طرح جانشینی: یارادوا با پیروزی در یک انتخابات پرشور به قدرت رسید.
ثبات: قبل از روی کار آمدن یارادوا، حکومت تحت سلطه دیکتاتورها و نیرومندان بود.
نظام سیاسی: رئیس جمهور با رای مردم انتخاب شد. اگرچه انتخابات پس از پنج سال دیکتاتوری برگزار شد.
ذینفعان: در آن زمان، ثروتمندان و سیاستمدارانی که از فساد سود می بردند، نمی خواستند وضعیت موجود را برهم بزنند.
منابع: این کشور دارای منابع غنی نفتی است.
در سال 2007، امرو یارآدوآ در انتخاباتی جنجالی که با مخالفت نامزدهای رقیب و انتقاد ناظران بین المللی مواجه شد، رئیس جمهور نیجریه شد. این نگرانی از درگیری بین کشورهای نفت خیز جنوب و مناطق توسعه نیافته شمال را افزایش داد. در آن زمان نیجریه یازدهمین تولیدکننده نفت در جهان بود و اقتصاد آن به شدت به درآمد حاصل از فعالیت شرکت های چند ملیتی در توسعه میادین نفتی این کشور وابسته بود. ثروت حاصل از منابع طبیعی در اختیار رهبران نظامی و سیاستمداران بود و این امر به فساد گسترده در نظام سیاسی دامن زد. در تلاش برای جلب اعتماد داخلی و بین المللی، یارادوا به دنبال مدرنیزه کردن یک سیستم سیاسی و اقتصادی بود که سابقه طولانی فساد داشت.
یارادوا پس از کمتر از دو سال ریاست جمهوری، ناگهان به بهانه درمان به عربستان سعودی رفت. او قبل از خروج از کشور رسما هیچ جانشینی را تعیین نکرد و معاون اول خود گودلاک جاناتان را به طور موقت به عنوان رئیس امور منصوب نکرد و به این ترتیب خلاء قدرت در کشور ایجاد شد. این سردرگمی سیاسی سرمایهگذاران بینالمللی را که شاهد گذار نیجریه از سالها حکومت نظامی بودهاند، بسیار نگران کرده است. همزمان شورشیان در دلتای نفت خیز نیجریه با حمله به تاسیسات نفتی، شرکت های فعال در این منطقه را نگران کرده و تولید نفت را به شدت مختل کردند. این امر باعث کاهش قابل توجه تولید ناخالص داخلی از 207 میلیارد دلار در سال 2008 به 173 میلیارد دلار در سال 2009 (دوران یاردوا) شد. سرانجام در فوریه 2010، قدرت رسماً به معاون اول یارادوا واگذار شد.
نفر بعدی رئیس جمهور فقید ایالات متحده، فرانکلین روزولت است.
طرح جانشینی: پس از فوت رئیس جمهور قبلی، بر اساس قانون جانشینی، معاون اول رئیس جمهور شد.
ثبات: با وجود جنگ، ثبات نسبی در کشور وجود داشت. چون آمریکا برنده بود و اقتصاد در حال رونق بود.
نظام سیاسی: ایالات متحده در آن زمان دارای حکومتی مبتنی بر انتخابات دموکراتیک بود.
ذینفعان: مرگ روزولت منافع هیچ گروه خاصی را دنبال نکرد.
منابع: ایالات متحده اقتصاد متنوعی داشت.
اگرچه فرانکلین روزولت زمام کشوری با سابقه بیش از 150 سال انتخاب دموکراتیک روسای جمهور را در دست گرفت، اما دوران ریاست جمهوری او با دوره تاریک پس از یکی از وحشتناک ترین بحران های اقتصادی تاریخ، یعنی رکود بزرگ، مصادف شد. در آن زمان، اقتصاد جهان در آستانه فروپاشی بود، میلیونها آمریکایی به دلیل نرخ بالای بیکاری شغل خود را از دست داده بودند و سیستم بانکی به دلیل سقوط بازار سهام در سال 1929 فلج شده بود.
برخلاف سنت دو دوره ای که روسای جمهور قبلی دنبال می کردند، روزولت برای سومین دوره نامزد شد و پیروز شد. با این حال، وضعیت بدنی ضعیف او یک چالش بزرگ بود. بسیاری از سیاستمداران در مورد احتمال مرگ روزولت در دوران ریاست جمهوری او گمانه زنی کردند و به اجماع رسیدند که این امر برای بهبود وضعیت اقتصادی و منافع ملی خوب نخواهد بود (ایالات متحده درگیر جنگ جهانی دوم بود). فرانکلین روزولت در آوریل 1945، کمتر از یک سال پس از مرگ او در آغاز چهارمین دوره ریاست جمهوری خود. علیرغم غیبت این رئیس جمهور باتجربه، اقتصاد آمریکا با افزایش بهره وری و رونق اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم به رشد خود ادامه داد.
حرف پایانی
هر چه وابستگی یک اقتصاد به سلامت و تعالی رئیس یک کشور خاص بیشتر باشد، ریسک آن کشور به همان نسبت افزایش می یابد. با این حال، یادآوری این نکته مهم است که خطر از دست دادن ناگهانی رئیس جمهور یک کشور لزوماً به معنای فروپاشی کشور یا عدم بهبود اوضاع با رئیس جمهور جدید نیست.