هیچکس «پزشک خانواده» را قبول ندارد! – خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان

سلامت جو، سال هاست درباره پزشک خانواده صحبت می شود به طوری که هر یک از وزرای بهداشت از دهه هشتاد تا کنون مدام درباره اجرای این برنامه صحبت کرده و قول هایی داده اند. اما هنوز نتوانسته ایم پزشک خانواده را به معنای واقعی آن نزد مردم بیاوریم.
البته اجرای این برنامه در سطح روستاهای کشور تا حدودی ملموس بوده است; اما همین برنامه در روستاها شکل واقعی به خود نگرفته و همه ابعاد برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع را شامل نمی شود. چند سالی است که فقط در شیراز و مازندران به صورت آزمایشی در شهرها اجرا می شود که با چالش های زیادی همراه بوده است. بنابراین می توان ادعا کرد که هنوز پزشک خانواده وارد منازل نشده و آنچه می بینیم اجرای ناقص برنامه ملی سلامت است.
با روی کار آمدن دولت چهاردهم و انتخاب محمدرضا ظفرقندی به عنوان وزیر بهداشت، اجرای برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع در اولویت اول برنامه های این وزارتخانه قرار گرفت و حتی مسعود بیزیکیان، رئیس جمهوری نیز وارد این عرصه شد و همین موضوع؛ ماجرای پزشک خانواده ماجرا را جدی تر کرد. لذا جلسات منظم و متوالی با موضوع اجرای برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع؛ در دستور کار وزارتخانه قرار گرفت و گاهی رئیس جمهور نیز در این جلسات حضور داشت.
شاید یکی از مهم ترین چالش های پیش روی اجرای طرح پزشکی خانواده و نظام ارجاع، نبود منابع مالی پایدار باشد که باعث شده این برنامه ملی سلامت در وسط یک کوچه بماند و هیچ کس به آن رسیدگی نکند.
مرداد ماه سال 1404 بود که علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت که در دوران شیوع کرونا نیز این سمت را برعهده داشت. در گفت وگویی که در پایگاه خبری وزارت بهداشت (وبدا) منتشر شد، در پاسخ به این سوال که برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع در چه شرایطی نباید اجرا شود؟ ایشان نکاتی را بیان کردند که قابل تامل است.
رئیسی در پاسخ گفته بود؛ «یعنی به ما می گویند جلو برو، با قدرت جلو برو، اما ما را در میانه راه رها می کنند، نباید طب خانواده را از جیب پزشکان و بهورزان پیاده کنیم. آیا قانون چنین چیزی گفته است؟ حالا چطور می توانم به این کلمات اعتماد کنم؟
بیایید از زاویه دیگری به آن نگاه کنیم. سؤال این است: آیا ما واقعاً طب خانواده را انجام می دهیم؟ این دوستانی که دو دهه است صحبت می کنند و یک دهه است روی آسیب شناسی کار می کنند، فکر می کنم خیلی به کلمه آسیب شناسی علاقه دارند! در حالی که این طرح نیازی به آسیب شناسی ندارد. آسیب آن مشخص است.»
این واکنش معاونت بهداشتی وزارت بهداشت نسبت به مهم ترین برنامه ملی سلامت حکایت از این واقعیت دارد که برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع کار زیادی برای اجرا دارد.
این در حالی است که در آخرین روزهای شهریور 1404، محمدرضا ظفرکندی وزیر بهداشت در نشست وبیناری خطاب به روسای دانشگاه ها و دانشکده های علوم پزشکی سراسر کشور گفت: ابتدا برای اجرای بهتر برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع، ارزیابی و آزمایشی برنامه را از یک نقطه دیگر استان به سمت دیگر بخش های استان خود شروع کنید و به تدریج شبکه اجرا را در استان خود گسترش دهید.
وی با بیان اینکه مقدمات برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع در قالب سند با هماهنگی رئیس جمهور، رؤسای دانشگاه های علوم پزشکی و کارشناسان حوزه سلامت تهیه شده است، تصریح کرد: در نظر داریم ابتدا در مناطق محروم، روستاها و شهرهای زیر 20 هزار نفر، اجرای طرح پزشکی خانواده و نظام ارجاع را آغاز کنیم و با توجه به اینکه منابع کشور به تدریج به سمت سایر بخش ها گسترش می یابد.
وزیر بهداشت درباره تجربیات جهانی اجرای طرح پزشکی خانواده و نظام ارجاع گفت: حدود 10 سال در ترکیه و نزدیک به 20 سال در انگلیس برای اجرای کامل نظام ارجاع طول کشید و باید با حوصله و برنامه ریزی دقیق این مسیر را طی کنیم.
پیشنهاد این نکته از سوی وزیر بهداشت قابل قبول است. اما سوالی که پیش می آید این است که چرا از ابتدای اجرای برنامه در دهه 80 تاکنون هیچ نتیجه چشم نوازی از این برنامه ندیده ایم؟
به نظر می رسد اجرای کامل و بدون نقص این برنامه در کشور به ویژه در شهرهای بزرگ و کلانشهرها؛ هنوز هم رویای شیرینی است و نمی توان انتظار داشت در خانه های شهرهای بزرگ به پزشک خانواده مراجعه کند. سوال اینجاست که چرا هیچکس مراقب پزشک خانواده نیست!!



