اخبار سلامت

2 خاطره شنیدنی پزشک امام(ره) از توجه ایشان به توصیه پزشکان

به گزارش خبرنگار اجتماعی سلامت جو ، ما مراقب سلامتی و درمان دردهای جسمانی او بودیم و او با بیان و گفتار و کردار خود دردها و اضطراب های ما را درمان و تسکین می داد. دکتر حسن عارفی این جملات را گفت; رئیس تیم پزشکی امام خمینی (ره) می گوید. پزشک 88 ساله ای که در سال 1345 پس از گذراندن دوره پزشکی عمومی در ایران به آمریکا رفت و پس از گذراندن 5 دوره تخصصی به کشور بازگشت.

آن گونه که ایشان نقل می کند شروع درد دل امام باعث شد وزیر بهداشت وقت از ایشان و چند پزشک دیگر برای تشخیص و درمان بیماری امام دعوت کند و به دلیل نوع بیماری و انطباق آن با رشته های تخصصی این پزشک مسئولیت سرپرستی تیم پزشکی امام (ره) را بر عهده گرفت

به مناسبت 23 خرداد سالروز رحلت امام خمینی (ره)؛ بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران دکتر حسن عارفی; سرپرست تیم پزشکی و پزشک ویژه امام خمینی (ره) به خواندن دو خاطره جالب ایشان از طبابت در محضر امام (ره) نشستیم:

تسنیم: آقای دکتر امام (ره) چقدر به علم و توانایی پزشکان داخلی اعتماد داشتند؟

امام در امر معالجه خود هیچگاه کوچکترین حرکتی که نشان دهنده عدم اعتماد ایشان به پزشکان داخلی باشد انجام نداده و همواره از عملکرد پزشکان ابراز خرسندی و قدردانی می نمودند و این کار را قبل از بیماری به برخی از آنان ابراز داشتند. نگاه غم انگیزی که هنوز هم برخی افراد ترجیح می دهند برای معالجه منظم و در نهایت در دوره بیماری خود به خارج از کشور سفر کنند، علیرغم اینکه تعدادی از مسئولان و حتی برخی پزشکان قصد داشتند آنها را برای معاینه و معالجه به خارج از کشور بفرستند یا پزشکان خارجی را به داخل دعوت کنند. درمان، آنها با این موافق نبودند و معتقد بودند که همه چیز در اختیار پزشکان داخلی است. آنها انجام داده اند و این برای من کافی است

حضرت امام به دستورات پزشک بسیار اهمیت می دادند و در انجام موارد مقرر بسیار دقیق بودند. آنها وقتی از دکتر می شنیدند که چگونه دارو بخورند یا دستور خاصی را رعایت کنند، قبول می کردند.

نکته بسیار جالبی که به نظر من بسیار مهم است این است که امام به دستورات پزشکی احترام می گذاشتند و شرعاً خود را موظف به اجرای آنچه پزشک تجویز کرده بودند می دانستند. در نهایت به خدا توکل کردند اما برای حفظ سلامتی خود اصولاً دستورات پزشکی را رعایت کردند.

صبر امام فوق العاده بود. مواقعی بود که طبق دستورات پزشکی باید برای مدت نسبتا طولانی محدودیت های خاصی داشته باشند.

یک بار در مدتی که درمان را انجام می دادیم، او آرام آرام هر کاری که ما می خواستیم انجام می داد، در حالی که اطرافیانش گاهی تکرار می کردند که خسته است یا حالش بهتر است. بیش از این امام را اذیت نکنیم، خودش هیچ وقت گلایه نکرد و تا آخر کار تحمل کرد و در آخر از ایشان تشکر کرد.

روزی امام به من گفتند که آقای دکتر; وقتی راه می روم انگار ابری زیر پایم است. اولین بار که پاهایم را روی زمین گذاشتم بلافاصله زیر پاهایم در ابر فرو می رود که متوجه شدم ممکن است به دلیل افزایش چربی خون باشد. توصیه کردم حتی الامکان از مصرف قند و شکر و شیرینی و مواد نشاسته ای پرهیز کنند و قبول کردند.

یک روز در اتاق دکتر درس می خواندم که در باز شد و یکی از پرسنل شیرینی کوچکی به من داد و گفت که امام فرمودند این شیرینی کوچک را به دکتر بدهید تا بررسی کند. ، با توجه به رژیمی که برای من در نظر گرفته شده، آیا می توانم این شیرینی را بخورم یا نه؟

من به آن شخص خدمت امام گفتم که مصرف این نوع شیرینی ها حرام نیست. بعد از رفتن خدمه با خودم فکر کردم که امام چقدر برای دستور دکتر ارزش قائل هستند و برای حفظ سلامتی خود حتی یک لقمه شیرینی بدون اجازه دکتر نمی خورد.

انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا